نـام حـضـرت ايـوب بـه عـنـوان يـكـى از پـيـمـبـران نـمونه الهى در شكيبايى، استقامت و شـكـرگزارى در چهار سوره از سوره هاى قرآن كريم ذكر شده و خداوند نام او را در زمره جـمـعـى از پـيـمبران كه به ايشان وحى شده، ذكر فرموده و مى گويد: به ابراهيم، اسـمـاعـيـل، اسـحـاق، يـعـقـوب، اسـبـاط، عـيـسـى، ايوب، يونس، هارون و سليمان وحى كرد.
يـعـقـوب دوازده پـسـر داشـت و از مـيـان آنـان حضرت یوسف (ع) و برادرش بنيامين را بيش از ديـگـران دوست مى داشت و به خصوص يوسف بيش تر مورد علاقه وى بود. مادر اين دو يعنى راحيل نيز در همان دروان صباوت و كـودكـى آن دو از دنـيـا رفـتـه بـود.
نـام حضرت یعقوب (ع) در قـرآن كـريـم، بـه جـز در داسـتـان ابـراهـيـم خليل، بيشتر در سوره يوسف و ضمن سرگذشت آن حضرت ذكر شده و به طور جداگانه از يـعقوب كمتر يادشده است، به ويژه از داستان ازدواج او با دختران لابان وغيره كه در تـواريـخ به اجمال و تفصيل نقل شده، ذكرى به ميان نيامده است.
حضرت لوط (ع) به ابراهيم ايمان آورد و همراه وى به فلسطين مهاجرت كرد. جمعى او را برادر زاده ابراهيم يعنى فرزند هارون بن تارخ مى دانند. نـام لوط در ۱۴ سوره از قرآن كريم ذكر شده كه در ۱۱ سوره از آن ها نام قوم او و بحث و گـفـت وگـوى آن حـضـرت بـا آن هـا نـيـز بـه اجـمـال و تـفـصـيـل آمـده اسـت.
فـرزنـد ديـگـر ابـراهـيـم كـه نـامـش در قرآن كريم ذكر شده، اسحاق است. در روايات، اسـحـاق پنج سال كوچك تر از اسماعيل و محل ولادتش شام است. مادرش ساره همسر رسمى ابراهيم و دختر خاله آن حضرت است.
خـداونـد پـسـرى از هـاجـر بـدو عـنـايـت كـرد كـه او را اسماعيل ناميد. ولى طولى نكشيد كه ابراهيم، هاجر و فرزندش اسماعيل را به مكه آورد. هاجر خدمت كار ساره بود كه پادشاه قبطى شام (يا بـه گـفـتـه بـسـيـارى پادشاه مصر) به او بخشيد.
خـداونـد، حضرت ابراهیم (ع) را با القابى چون حنيف، مسلم، حليم، اوّاه، منيب و صديق ياد كـرده و يـا او را با اوصافى چون شاكر و سپاس گزار نعمت هاى خدا، قانت و مطيع خالق تـوانـا، داراى قـلب سـليـم، عـامـل و فـرمـان بـردار كـامـل دسـتـورهـاى آفـريـدگـار حـكـيـم، بـنده مؤ من و … نام برده و وى را ستوده است.
حـضـرت صـالح (ع) از قـوم ثمود بود و میان انها زندگی می کرد. قوم ثمود از فرزندان ثمود بن عامربن ارم بن سام بن نوح بودند، البته برخى هم نسبت ثمود را ثمود بن عاد بـن عـوص بـن ارم بـن سـام بن نوح ذكر كرده اند.
مملكتى كه از اوايل قرن ششم قبل از ميلاد به بعد موسوم به ارمنستان شد قبل از آن موسوم به دولت وان يا آرارات بود. اين مملكت تمدن آسور و بابلى داشت. كنجكاوى راجع به كتيبه هائى كه در اينجا كشف ميشد از ۱۸۴۰ ميلادى شروع گرديد.
در ميان اسناد منبع جديد در درجه اوّل اهميت اسنادى است كه فلّاحين مصر در محلى موسوم به (تلّ العامرنه) يافته اند. اين نوشته ها از دفترخانه دولتى مصر قديم است، كه از (تب) پايتخت مصر به اينجا نقل شده …
حضرت لوط (ع) به ابراهيم ايمان آورد و همراه وى به فلسطين مهاجرت كرد. جمعى او را برادر زاده ابراهيم يعنى فرزند هارون بن تارخ مى دانند. نـام لوط در ۱۴ سوره از قرآن كريم ذكر شده كه در ۱۱ سوره از آن ها نام قوم او و بحث و گـفـت وگـوى آن حـضـرت بـا آن هـا نـيـز بـه اجـمـال و تـفـصـيـل آمـده اسـت.
علمائى، كه در تاريخ مشرق قديم تتبّع كرده اند، بنابر آثار و اسنادى كه بدست آمده، سكنه مشرق قديم را از شش نژاد دانسته اند: سومريها، ساميها، حاميها، عيلاميها، هيتها، آريانها. ساميها و حاميها از جنوب حركت كرده سوريه و بين النهرين و افريقاى شمالى را اشغال كردند.
هنگامی که ارتش بعث به کشورمان حمله کرد؛ آمادهترین نیرویی که برای دفاع از کشورمان به نیروهای بعثی یورش برد، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود. این نیرو از نخستین ساعتهای آغاز جنگ تحمیلی علیه کشورمان تا روزهای پایانی آن همواره در عملیاتهای مهمی حضور داشته است.
اين بشر كه اكنون روى زمين زندگانى ميكند بشر اوّلى نيست، يعنى انواعى از بشر يكى پس از ديگرى آمده دهها هزار سال زندگانى كرده و منقرض شده رفتهاند. مثلا بشرى كه قبل از بشر كنونى روى زمين ميزيسته بعقيده بعض علماء چهل هزار سال دوام داشته است
قبل از كشف منابع جديده كار باستان شناسان منحصر بود باينكه اطلاعاتى از سرچشمه هاى قديم و تورية بدست آورده تفسير كنند، يعنى كار اينها بى شباهت نبود به شخصى كه در جائى ايستاده قدم برميدارد و ميگذارد.
هنگامی که ارتش بعث به کشورمان حمله کرد؛ آمادهترین نیرویی که برای دفاع از کشورمان به نیروهای بعثی یورش برد، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود. این نیرو از نخستین ساعتهای آغاز جنگ تحمیلی علیه کشورمان تا روزهای پایانی آن همواره در عملیاتهای مهمی حضور داشته است.
خط هم مانند زبان به عقيده اهل فن به مرور دهور پديد آمده و خردخرد ترقى كرده تا بدين مرحله رسيده. معلوم است، كه تمام ملل يا اقوام در ايجاد و ترقى خط شركت نداشته اند، زيرا بسيارى از اقوام خط را از قومى ديگر اقتباس كرده اند.
اوّليـن مـخـلوق چه بوده يا از عمر آسمان ، زمين و ساير موجودات جاندار و غيرجاندار چقدر مى گذرد، زمين چيست و چگونه ايجاد شده و نخستين موجود زنده چگونه در آن پديده آمده است ؟ سؤ ال هايى است كه هنوز نظر قاطعى درباره هيچ كدام از آن ها ابراز نشده …
آريانها يكى از شعب مردمان هند و اروپائى اند. از حيث تحقيقاتى، كه راجع به مردمان هند و اروپائى می شود، شعبه آريانى شعبه اولى است، زيرا آثار تاريخى و ادبى آنها از قرن چهاردهم ق. م شروع شده، و حال آنكه آثار ادبى يونانى و ايطاليائى بالنسبه جوانتر و آثار ادبى پنج شعبه ديگر نسبت به آثار يونانى و ايطاليائى تازه تر است.
در عهد قديم عيلام اطلاق ميشد به مملكتى، كه از اين ولايات تركيب يافته بود: خوزستان، لرستان، پشتكوه، كوه هاى بختيارى. حدود اين مملكت از طرف مغرب دجله بود، از طرف مشرق قسمتى از پارس، از سمت شمال، راهى كه از بابل به همدان ميرفت و از سمت جنوب خليج پارس تا بوشهر.
آسورى ها مردمى بودند از نژاد سامى، كه با مردمان سامى نژاد ديگر در بابل زندگانى ميكردند. در ازمنه بعد آسورى ها مهاجرت كرده، به قسمت وسطاى رود دجله و كوهستانهاى مجاور رفته، در آنجا دولت كوچكى ساختند، كه موسوم به آسور شد. اين اسم از اسم ربّ النوعى است، كه پرستش ميكردند و (آسور) نام داشت.
لازم است شم هاى از سال شمارى مشرق قديم گفته شود، چه در تاريخ قديم ايران همواره به سالهائى قبل از ميلاد مسيح اشاره ميشود و براى خواننده بالطبع اين سئوال پيش ميآيد، كه تاريخ وقايع را چگونه ضبط ميكردند و …
در این زندگینامه سعی بر این شده است که بدون هیچ گونه نگاه متعصبانه، مروری مختصر بر زندگینامه حضرت محمد (ص) آخرین فرستاده پروردگار جهانیان داشته باشیم، امید است در این راه موفق بوده باشیم.
در ميان اسناد منبع جديد در درجه اوّل اهميت اسنادى است كه فلّاحين مصر در محلى موسوم به (تلّ العامرنه) يافته اند. اين نوشته ها از دفترخانه دولتى مصر قديم است، كه از (تب) پايتخت مصر به اينجا نقل شده …
به عقيده محققين مردمان سامى نژاد غالبا از شبه جزيره عربستان بيرون آمده بطرف ممالكى متوجه شده اند، كه در كنار رودخانه هاى بزرگ يا درياها واقع اند و از حيث آب و هوا و زمين هاى حاصل خيز بر عربستان كوير مزيّت دارند. مذهب بابلى ها در اين عهد مانند مذهب سومري ها بر شرك و بت پرستى بنا شده بود.
خـداونـد در مـورد قـوم يـونـس مـى فـرمايد: چرا نبود قريه اى كه مردم آن (هنگام مشاهده عـذاب) ايـمـان آورنـد و ايـمان آوردنشان به آن ها سود دهد، مگر قوم يونس كه چون ايمان آوردنـد، عـذاب خـوارى و ذلّت را از آن هـا بـر طـرف نـمـوده و تـا مـدتى از زندگى بهره مندشان كرديم.
اسنادى كه تاريخ را بر آن مبتنى مي دارند از چهار قسم خارج نيست: ۱- نوشته هاى اشخاص معاصر، كتيبه ها، مسكوكات، سالنامه ها و خاطره ها. ۲- آثار عتيقه. ۳- نوشته هاى اشخاص غير معاصر. ۴- نتيجه تحقيقات باستان شناسان در نژاد، مذهب، زبان، صنايع، حرف و آنچه درجه تمدّن قومى را نشان ميدهد.
فهرستی از اسامی کسانی که در واقعه ی عاشورا نقش آفرینی کرده و در قتل فرزند نوه ی رسول الله (ص) دخیل بودند به همراه درج سرانجام و چگونگی مرگ آن ملعونین که من الازل والی الابد مورد لعن و نفرین پیروان و محبین رسول الله (ص) و خلفای راستینش واقع هستند .
در این زندگینامه سعی بر این شده است که بدون هیچ گونه نگاه متعصبانه، مروری مختصر بر زندگینامه امام عصر (ع)، قائم منتظر داشته باشیم، امید است در این راه موفق بوده باشیم.
در این زندگینامه سعی بر این شده است که بدون هیچ گونه نگاه متعصبانه، مروری مختصر بر زندگینامه امام حسن عسكرى (ع)، ابن الرضا داشته باشیم، امید است در این راه موفق بوده باشیم.
در این زندگینامه سعی بر این شده است که بدون هیچ گونه نگاه متعصبانه، مروری مختصر بر زندگینامه امام هادی (ع)، ابو الحسن ثالث داشته باشیم، امید است در این راه موفق بوده باشیم.
تاريخ آريانهاى ايرانى بچهار قسمت تقسيم ميشود: عهد قديم، كه از آخر قرن هشتم ق. م شروع شده در نيمه قرن هفتم ميلادى خاتمه می يابد. عهد متوسط، كه از نيمه قرن اوّل هجرى تا بدو سلطنت صفويّه امتداد يافته. عهد سوّم، از دوره صفوّيه تا آغاز مشروطيّت ايران امتداد مى يابد. عهد چهارم، از ابتداى مشروطيّت تاكنون.
آريانها يكى از شعب مردمان هند و اروپائى اند. از حيث تحقيقاتى، كه راجع به مردمان هند و اروپائى می شود، شعبه آريانى شعبه اولى است، زيرا آثار تاريخى و ادبى آنها از قرن چهاردهم ق. م شروع شده، و حال آنكه آثار ادبى يونانى و ايطاليائى بالنسبه جوانتر و آثار ادبى پنج شعبه ديگر نسبت به آثار يونانى و ايطاليائى تازه تر است.
علماء زمين شناسى را عقيده اين است، شكل جغرافيائى فلات ايران كه در اعصار معرفت الارضى كره ما صورتى داشته غير از آنچه اكنون دارد، يعنى درياها و برّها شكلى ديگر داشته اند و آب و هوا هم طورى ديگر بوده، مثلا آب و هواى اروپا گرمتر از آن بوده، كه اكنون احساس ميشود، زيرا حيواناتى در قارّه مزبور می زيسته اند.