تاريخ آريانهاى ايرانى بچهار قسمت تقسيم ميشود: عهد قديم، كه از آخر قرن هشتم ق. م شروع شده در نيمه قرن هفتم ميلادى خاتمه می يابد. عهد متوسط، كه از نيمه قرن اوّل هجرى تا بدو سلطنت صفويّه امتداد يافته. عهد سوّم، از دوره صفوّيه تا آغاز مشروطيّت ايران امتداد مى يابد. عهد چهارم، از ابتداى مشروطيّت تاكنون.
آريانها يكى از شعب مردمان هند و اروپائى اند. از حيث تحقيقاتى، كه راجع به مردمان هند و اروپائى می شود، شعبه آريانى شعبه اولى است، زيرا آثار تاريخى و ادبى آنها از قرن چهاردهم ق. م شروع شده، و حال آنكه آثار ادبى يونانى و ايطاليائى بالنسبه جوانتر و آثار ادبى پنج شعبه ديگر نسبت به آثار يونانى و ايطاليائى تازه تر است.
علماء زمين شناسى را عقيده اين است، شكل جغرافيائى فلات ايران كه در اعصار معرفت الارضى كره ما صورتى داشته غير از آنچه اكنون دارد، يعنى درياها و برّها شكلى ديگر داشته اند و آب و هوا هم طورى ديگر بوده، مثلا آب و هواى اروپا گرمتر از آن بوده، كه اكنون احساس ميشود، زيرا حيواناتى در قارّه مزبور می زيسته اند.
در عهد قديم عيلام اطلاق ميشد به مملكتى، كه از اين ولايات تركيب يافته بود: خوزستان، لرستان، پشتكوه، كوه هاى بختيارى. حدود اين مملكت از طرف مغرب دجله بود، از طرف مشرق قسمتى از پارس، از سمت شمال، راهى كه از بابل به همدان ميرفت و از سمت جنوب خليج پارس تا بوشهر.
آسورى ها مردمى بودند از نژاد سامى، كه با مردمان سامى نژاد ديگر در بابل زندگانى ميكردند. در ازمنه بعد آسورى ها مهاجرت كرده، به قسمت وسطاى رود دجله و كوهستانهاى مجاور رفته، در آنجا دولت كوچكى ساختند، كه موسوم به آسور شد. اين اسم از اسم ربّ النوعى است، كه پرستش ميكردند و (آسور) نام داشت.
به عقيده محققين مردمان سامى نژاد غالبا از شبه جزيره عربستان بيرون آمده بطرف ممالكى متوجه شده اند، كه در كنار رودخانه هاى بزرگ يا درياها واقع اند و از حيث آب و هوا و زمين هاى حاصل خيز بر عربستان كوير مزيّت دارند. مذهب بابلى ها در اين عهد مانند مذهب سومري ها بر شرك و بت پرستى بنا شده بود.
اين مردمان از زمان بسيار قديم، كه معلوم نيست از كى شروع شده، در مملكتى، كه بعدها موسوم به كلده شد، سكنى داشتند. بطور قطع نميتوان حدود مملكت سومر و اكد را معين كرد، همينقدر معلوم است كه اور، اوروك يا راخ، نيپپور از شهرهاى نامى سومر بودند و سيپپار، كيش، بابل از شهرهاى مهم اكد.
عـيـسـى از پـيغمبران بزرگوارى است كه نامش در قرآن كريم بسيار آمده است. در چهل و پنج جاى قرآن با نام عيسى و در يازده جاى با لقب مسيح از آن حضرت ياد شده و در مجموع در سيزده سوره داستان آن بزرگوار آمده است. مادرش مريم دختر عمران، به عنوان يكى از زنان برگزيده است.
حضرت لوط (ع) به ابراهيم ايمان آورد و همراه وى به فلسطين مهاجرت كرد. جمعى او را برادر زاده ابراهيم يعنى فرزند هارون بن تارخ مى دانند. نـام لوط در ۱۴ سوره از قرآن كريم ذكر شده كه در ۱۱ سوره از آن ها نام قوم او و بحث و گـفـت وگـوى آن حـضـرت بـا آن هـا نـيـز بـه اجـمـال و تـفـصـيـل آمـده اسـت.
قبل از كشف منابع جديده كار باستان شناسان منحصر بود باينكه اطلاعاتى از سرچشمه هاى قديم و تورية بدست آورده تفسير كنند، يعنى كار اينها بى شباهت نبود به شخصى كه در جائى ايستاده قدم برميدارد و ميگذارد.
در این زندگینامه سعی بر این شده است که بدون هیچ گونه نگاه متعصبانه، مروری مختصر بر زندگینامه امام عصر (ع)، قائم منتظر داشته باشیم، امید است در این راه موفق بوده باشیم.
خواندن خطوط ميخى پارسى مشكل تر از خطوط مصرى قديم بود، چه ترجمه يونانى در كتيبه هاى ايرانى وجود نداشت. باوجوداين باستان شناسان اروپائى با زحمات طاقت فرسا به خواندن آن نيز موفّق شدند. شرح پيشرفت هاى آنها چنين است …
در این زندگینامه سعی بر این شده است که بدون هیچ گونه نگاه متعصبانه، مروری مختصر بر زندگینامه امام موسى الكاظم (ع)، العبد الصالح شیعیان داشته باشیم، امید است در این راه موفق بوده باشیم.
در این زندگینامه سعی بر این شده است که بدون هیچ گونه نگاه متعصبانه، مروری مختصر بر زندگینامه امام علی (ع) شمشیر اسلام و یاور فرستاده پروردگار داشته باشیم، امید است در این راه موفق بوده باشیم.
خـداونـد پـسـرى از هـاجـر بـدو عـنـايـت كـرد كـه او را اسماعيل ناميد. ولى طولى نكشيد كه ابراهيم، هاجر و فرزندش اسماعيل را به مكه آورد. هاجر خدمت كار ساره بود كه پادشاه قبطى شام (يا بـه گـفـتـه بـسـيـارى پادشاه مصر) به او بخشيد.
در این زندگینامه سعی بر این شده است که بدون هیچ گونه نگاه متعصبانه، مروری مختصر بر زندگینامه امام رضا (ع)، ابو الحسن ثانى داشته باشیم، امید است در این راه موفق بوده باشیم.
خـداونـد، حضرت ابراهیم (ع) را با القابى چون حنيف، مسلم، حليم، اوّاه، منيب و صديق ياد كـرده و يـا او را با اوصافى چون شاكر و سپاس گزار نعمت هاى خدا، قانت و مطيع خالق تـوانـا، داراى قـلب سـليـم، عـامـل و فـرمـان بـردار كـامـل دسـتـورهـاى آفـريـدگـار حـكـيـم، بـنده مؤ من و … نام برده و وى را ستوده است.
بـنـى اسـرائيـل پـس از يـوشـع بـن نـون دچـار اخـتـلاف و كـشـمـكـش ى بـه تعبير جامه تر دچار نـافـرمـانـى و مـعـصـيـت الهـى شـدند و دشمنان آن ها ـ كمه در كمين بودند ـ از اين فرصت اسـتـفـاده كـرده و انـدك انـدك قـسمتى از شهرها و زمين هايى را كه در دستشان بود از آن ها گرفتند.
آريانها يكى از شعب مردمان هند و اروپائى اند. از حيث تحقيقاتى، كه راجع به مردمان هند و اروپائى می شود، شعبه آريانى شعبه اولى است، زيرا آثار تاريخى و ادبى آنها از قرن چهاردهم ق. م شروع شده، و حال آنكه آثار ادبى يونانى و ايطاليائى بالنسبه جوانتر و آثار ادبى پنج شعبه ديگر نسبت به آثار يونانى و ايطاليائى تازه تر است.
در عهد قديم عيلام اطلاق ميشد به مملكتى، كه از اين ولايات تركيب يافته بود: خوزستان، لرستان، پشتكوه، كوه هاى بختيارى. حدود اين مملكت از طرف مغرب دجله بود، از طرف مشرق قسمتى از پارس، از سمت شمال، راهى كه از بابل به همدان ميرفت و از سمت جنوب خليج پارس تا بوشهر.
آسورى ها مردمى بودند از نژاد سامى، كه با مردمان سامى نژاد ديگر در بابل زندگانى ميكردند. در ازمنه بعد آسورى ها مهاجرت كرده، به قسمت وسطاى رود دجله و كوهستانهاى مجاور رفته، در آنجا دولت كوچكى ساختند، كه موسوم به آسور شد. اين اسم از اسم ربّ النوعى است، كه پرستش ميكردند و (آسور) نام داشت.
قـبـل از پـرداخـتـن بـه زنـدگـى مـوسـى لازم اسـت بـه طـور اخـتـصـار وضـع بـنـى اسـرائيـل را در كـشـور مصر از نظر بگذرانيم و از مشكلاتى كه داشتند و شكنجه و آزارى كـه از قـبـطـيـان و فـرعـون زمـان خـود مـى ديـدنـد، اطـلاع يـابـيـم، سـپـس بـه شـرح حال موسى و هارون بپردازيم.
حضرت هود (ع) از پيغمبران بزرگوارى زیبایی بود و قـوم هـود طـبق گفته بعضى سيزده قبيله بودند (و نسبشان به عادبن عوص بن ارم بن سـام بـن نـوح مى رسيد و به همين سبب به قوم عاد موسوم شده بودند) مردمى ثروتمند، قوى هيكل با عمرهاى طولانى بودند.
مشرق قديم، يا مهد تمدنهاى كنونى، شامل ممالكى بود، كه بى يا با فاصله به سواحل شرقى درياى مغرب اتصال مي يابد. حدود آنرا بالاتر نموده ايم. اين صفحات پهناور شامل واديهاى حاصلخيز، رودهاى معظم، كويرها، كوهستانها، سواحل دريا و جزاير بسيار است.
مروری بر زندگینامه پیامبران بنی اسرائیل پس از حضرت موسی (ع) از جمله: يوشع بن نون، داستان بلعم بن باعور، كالب بن يوفنا، حزقيل، الياس ـ اليا، يَسَع، ذوالكفل
اوّليـن مـخـلوق چه بوده يا از عمر آسمان ، زمين و ساير موجودات جاندار و غيرجاندار چقدر مى گذرد، زمين چيست و چگونه ايجاد شده و نخستين موجود زنده چگونه در آن پديده آمده است ؟ سؤ ال هايى است كه هنوز نظر قاطعى درباره هيچ كدام از آن ها ابراز نشده …
اسنادى كه تاريخ را بر آن مبتنى مي دارند از چهار قسم خارج نيست: ۱- نوشته هاى اشخاص معاصر، كتيبه ها، مسكوكات، سالنامه ها و خاطره ها. ۲- آثار عتيقه. ۳- نوشته هاى اشخاص غير معاصر. ۴- نتيجه تحقيقات باستان شناسان در نژاد، مذهب، زبان، صنايع، حرف و آنچه درجه تمدّن قومى را نشان ميدهد.
فهرستی از اسامی کسانی که در واقعه ی عاشورا نقش آفرینی کرده و در قتل فرزند نوه ی رسول الله (ص) دخیل بودند به همراه درج سرانجام و چگونگی مرگ آن ملعونین که من الازل والی الابد مورد لعن و نفرین پیروان و محبین رسول الله (ص) و خلفای راستینش واقع هستند .
در این زندگینامه سعی بر این شده است که بدون هیچ گونه نگاه متعصبانه، مروری مختصر بر زندگینامه امام عصر (ع)، قائم منتظر داشته باشیم، امید است در این راه موفق بوده باشیم.
در این زندگینامه سعی بر این شده است که بدون هیچ گونه نگاه متعصبانه، مروری مختصر بر زندگینامه امام حسن عسكرى (ع)، ابن الرضا داشته باشیم، امید است در این راه موفق بوده باشیم.
در این زندگینامه سعی بر این شده است که بدون هیچ گونه نگاه متعصبانه، مروری مختصر بر زندگینامه امام هادی (ع)، ابو الحسن ثالث داشته باشیم، امید است در این راه موفق بوده باشیم.
تاريخ آريانهاى ايرانى بچهار قسمت تقسيم ميشود: عهد قديم، كه از آخر قرن هشتم ق. م شروع شده در نيمه قرن هفتم ميلادى خاتمه می يابد. عهد متوسط، كه از نيمه قرن اوّل هجرى تا بدو سلطنت صفويّه امتداد يافته. عهد سوّم، از دوره صفوّيه تا آغاز مشروطيّت ايران امتداد مى يابد. عهد چهارم، از ابتداى مشروطيّت تاكنون.
آريانها يكى از شعب مردمان هند و اروپائى اند. از حيث تحقيقاتى، كه راجع به مردمان هند و اروپائى می شود، شعبه آريانى شعبه اولى است، زيرا آثار تاريخى و ادبى آنها از قرن چهاردهم ق. م شروع شده، و حال آنكه آثار ادبى يونانى و ايطاليائى بالنسبه جوانتر و آثار ادبى پنج شعبه ديگر نسبت به آثار يونانى و ايطاليائى تازه تر است.
علماء زمين شناسى را عقيده اين است، شكل جغرافيائى فلات ايران كه در اعصار معرفت الارضى كره ما صورتى داشته غير از آنچه اكنون دارد، يعنى درياها و برّها شكلى ديگر داشته اند و آب و هوا هم طورى ديگر بوده، مثلا آب و هواى اروپا گرمتر از آن بوده، كه اكنون احساس ميشود، زيرا حيواناتى در قارّه مزبور می زيسته اند.