11
باستان شناسان و كشف سرچشمه های نوين‏

باستان شناسان و كشف سرچشمه های نوين‏

  • کد خبر : 935
  • ۱۵ فروردین ۱۴۰۰ - ۲۰:۳۹
باستان شناسان و كشف سرچشمه های نوين‏

قبل از كشف منابع جديده كار باستان شناسان منحصر بود باينكه اطلاعاتى از سرچشمه‏ هاى قديم و تورية بدست آورده تفسير كنند، يعنى كار اينها بى ‏شباهت نبود به شخصى كه در جائى ايستاده قدم برميدارد و ميگذارد.

به نام خدا

قبل از كشف منابع جديده كار علماء منحصر بود باينكه اطلاعاتى از سرچشمه‏ هاى قديم و تورية بدست آورده تفسير كنند، يعنى كار اينها بى‏شباهت نبود بشخصى كه در جائى ايستاده قدم برميدارد و ميگذارد «۱». باوجوداين علمائى پيدا شدند و كتاب‏هائى نوشتند كه حالا هم اهميت دارد، زيرا مدوّنى از مواد منابع قديم است‏ «۲».

پس از آن علم تاريخ مشرق قديم تغيير كرد، تغييرات داراى چند مرحله است و سه مرحله آنرا كه اساسى ‏تر است ذكر ميكنيم:

مرحله اولى‏

پس از آنكه منابع جديد كشف شد، انقلابى در تاريخ مشرق قديم پديد آمد و لازم شد كه تجديدنظر در تاريخ مزبور كنند.

در ابتداء از جهت زيادى مواد علماء فرصت مداقه كامل نداشتند و نيز فراموش كردند اين نكته را درنظر گيرند كه تاريخ مشرق قديم چند هزار ساله است، در اين مدّت مديد عهود و دوره‏هائى بوده و زبان، مذهب و سائر چيزهاى عهدى در عهد ديگر تغيير كرده. در نتيجه اين اشتباه چيزهائى را، كه از اسناد دوره بطالسه مثلا بدست آورده بودند شامل سه هزار سال قبل از آن ميداشتند يا تاريخ بابل را از اسناد آسورى استنباط ميكردند. اين نكته نيز از نظرها محو شد، كه در موقع تجديدنظر در علمى يا در موقعى كه علم جوانى ميخواهد جاى علم قديم را بگيرد،

______________________________
(۱)- يعنى باصطلاح نظاميها در جا ميزند.

(۲)- مانند اين كتابها:

Bunsen, Aegyptens Stelle in d. Weltgeschichte, Hamburg 1845. Niebuhr, Geschichte Assurs und Babels, Berlin 1857. Bochart, Chanaan

بايد مواد جديد را بقسمتهائى تقسيم و بعد هريك از قسمتها را بين علماء و كاركنانى توزيع كرد، تا مداقه كامل و مطالعات عميق در جزئيات بعمل آيد و پس از اخذ نتيجه و مقايسه آن با اطلاعات و معلومات قديم شالوده علم جديد ريخته شود. بر اثر غفلت از نكاتى كه ذكر گرديد، كتابهاى بزرگى نوشتند كه بطور كلى و عمومى مطالب را طرح ميكرد و مقصود عمده اين بود كه اين كتابها را عامه بخوانند. كتب مزبوره در ابتداء مورد توجه گرديد، ولى ديرى نگذشت كه، از جهت عجله و عدم مداقه كامل در مندرجات آنها، يا در موادى‏كه مبناى كتب مزبوره بود، اشخاص فكور جامعه با ترديد و عدم اطمينان باين كتابها نگريستند. براى مثل موردى را ذكر ميكنيم: گوت‏شميد در ۱۸۷۶ مقاله‏اى را، كه راجع بآسورشناسى در يكى از مجلات نوشته بودند، سخت انتقاد و استهزاء كرد «۱» و مباحثه شديد درگرفت، تا آنكه رئيس آسور شناسان آلمانى (شرادر) «۲» مجبور شد دخالت كرده پايه علمى شعبه جديد خاورشناسى را تصديق و مدافعه كند، ولى نبايد تصور كرد كه كليه مصنفات يا مؤلفات اين زمان اين حال را داشت، زيرا كتبى هم در آلمان، فرانسه و انگلستان نوشته ميشد كه داراى مزاياى علمى بود، مثلا مدّون كتيبه‏ هاى ميخى موزه بريطانيائى، كه در پنج جلد منتشر شد، مربوط باين زمان است‏ «۳» و بعد از آن دنباله آن بعنوان متنهاى ميخى بطبع رسيد «۴»، آكادمى كتيبه‏ ها در پاريس مجموعه‏اى از كتيبه ‏هاى سامى منتشر كرد «۵»، كتب ديگرى هم نوشته شد و بطبع رسيد كه ذكر آنها با مقصود ما ملازم نيست. در اين اوان علمائى هم پيدا شدند كه خواستند امتحانى براى نوشتن تاريخ عمومى كليه مشرق قديم بكنند، از جمله (مسپرو) فرانسوى است كه كتاب او موسوم به «تاريخ قديم مردمان مشرق» است‏ «۶». اين كتاب در طبع پنجم داراى سه جلد با گراورهاى خوب گرديد. خود مسپرو مصرشناس بود و از اين جهت كتاب او، كه مبتنى بر اسناد و مدارك ميباشد، بيشتر براى تاريخ مصر قديم اهميت دارد.

______________________________
(۱)- عنوان مقاله اين بود:Neue Beitrage Zur Gesehiehte d .Alten Orient

(۲)-Schrader .

(۳)-Cuneiform Inscriptions of Western Asia .

(۴)-Cuneiform texts .

(۵)-Corpus inscriptionum semiticorum

(۶)-

Maspero, Histoire Des. peuples de l’Orient 1875.

مرحله دوّم‏

وقتى‏كه موادّ متراكم گرديد و بر عده علماء خاورشناس افزود، مطالعه و مداقّه در منابع جديد در مرحله دوّم داخل شد. توضيح آنكه مواد را تقسيم كرده درصدد برآمدند كه عهود و ازمنه اين مدارك را بدست آرند. در اين راه دو نفر پيشقدم بود: (مسپرو) و (ارمان) اوّلى اسلوب علمى بكار برده كتابى راجع بمذهب مصريهاى قديم نوشت‏ «۱»، و دوّمى هم با همان اسلوب علمى در باب مصر و زندگانى مصر تصنيفى كرد «۲»، بعدها بواسطه زحمات اين دو عالم جوانانى تربيت شدند كه خدمات شايان بتاريخ مشرق قديم موافق منابع جديده كردند. پس از آن اين اسلوب را راجع بمنابع آسورى و بابلى بكار بردند و در نتيجه كتابهاى زيادى نوشته شد، كه از كتب مهمه بشمار ميرود، مانند ترجمه تمام كتيبه‏ ها و خطوط ميخى آسورى كه به هدايت آسورشناس معروف آلمانى (شرادر) انجام يافت‏ «۳». از ۱۸۸۰ شروع كردند بنوشتن كتبى راجع بتاريخ عهد قديم كه مبتنى بر منابع جديد و قديم باشد. از ميان اين نوع كتابها كتاب (ادوار مى‏ير) خيلى معروف است و هنوز كهنه نشده‏ «۴». پس از آن تاريخ مشرق قديم بقدرى بسط يافت، كه ديگر براى عالمى مقدور نبود در تمام رشته‏هاى آن متبحر شود. بر اثر اين انبساط، تاريخ مزبور را بشعبه ‏هائى تقسيم كردند، هرعالم موافق ذوق خود شعبه‏اى انتخاب كرد و هيئتى براى نوشتن تاريخ مشرق قديم تشكيل گرديد، مثلا در آلمان نوشتن تاريخ ايران نصيب فردى ناند يوستى شد «۵»، تاريخ مصر را (ادوارد مى‏ير) با عالم ديگرى نوشت، آسور و بابل را (هم مل) و فينيقيه را (پيچمان) بمورد مداقّه درآوردند (اين موارد را براى مثل ذكر كرديم و الّا نظائر آن زياد است).

بعد قرار شد دستورهائى براى تاريخ قديم بنويسند و باز اين كار را بين علماء متخصص تقسيم كردند و تاريخ ماد و پارس بسهم (پراشك) افتاد. در ميان كتب مرحله دوّم‏

______________________________
(۱)-Maspero ,Revue de Fhistoire des religions .

(۲)-Ermann ,Aegypten und Aegyptiches Leben .

(۳)-Keilinsehrift liehe Bibliothek .

(۴)-Ed .Meyer ,Gesehiehte des Alterthums .

(۵)-F .Justi .

لازم است اشاره‏اى هم بكتاب (پرر) و (شى پيه) كنيم. اين كتاب راجع بصنايع مشرق است‏ «۱» و در باب ايران و آسور اطلاعات مهمى ميدهد، ولى بعد از طبع اين كتاب اكتشافات زياد راجع بصنايع مشرق قديم روى داده و بايد كتابى جديد در اين باب بنويسند. بى‏موقع نيست گفته شود كه علمائى هم مانند (اپ پر) فرانسوى كتابهائى در باب علوم مشرق قديم نوشته‏اند، مثلا راجع برياضيات در نزد مصريها، هيئت در آسور و بابل، طب در مشرق.

مرحله سوّم‏

در اواخر قرن نوزدهم ميلادى كشفيات غير مترقبه در صفحاتى كه تمدّن بابلى داشتند روى داد، در مصر آثار قبل از تاريخ اين مملكت بدست آمد و نيز آثار ممالك درجه دوّم مشرق قديم در آسياى غربى كشف شد. تمام اين اكتشافات باز انقلابى را در تاريخ مشرق قديم باعث گرديده آنرا در مرحله سوّم داخل كرد. در اين مرحله علماء آلمانى محرّك شدند، حفريّاتى بواسطه هيئت علمى آلمانى موسوم به «شركت شرقى» «۲» در جاهاى مختلف مشرق قديم بعمل آمد و نفوذ بابل در تمدّن بشر روشن‏تر گرديد. در اين اوان اسنادى باز بدست آمد و علماء توانستند راجع باقتصاديات و سياسيات و طرز تشكيل دولتهاى مشرق قديم مطالعاتى كنند. حالا تاريخ مشرق قديم دارد تاريخ واقعى ميشود و علماء شعبه‏هاى مختلف، مانند علم آثار عتيقه، زمين‏شناسى، فقه اللغه، زبان‏شناسى و غيره، به خاور شناسها كمك ميكنند و مسائل زياد راجع بنژادها، زبانها، آثار اعصار قبل از تاريخ و غيره روشن ميگردد. در ابتداى اين مرحله، افق‏نظر علماء وسعت يافت و اين مسئله طرح شد كه تمام تمدّنهاى شرقى از كجا آب ميخورند و چه ارتباطى با يكديگر دارند. بعضى داراى اين عقيده شدند كه سرچشمه تمدّن بشر در مصبّ رود فرات جوشيده و بعد از اينجا بسائر جاهاى عالم جارى شده. در اين مسئله در تحت تأثير كشفيات جديد، باز يك نوع عجله و شتابندگى ايجاد شد و علمائى، مانند (وين كلر)، (شتوكن) و غيره خيلى دور رفته گفتند كه تمدّن تمام عالم،

______________________________
(۱)-

Perrot et Chipiez, Histoire de P Art dans l’Antiquite.

(۲)-Orient Gesellschaft .

حتى ژاپون و امريكاى قبل از (كلومب) هم، از بابل است و بابل معلم تمام ملل ميباشد، منشاء اساطير تمام ملل را از نجومى كه در نزد بابليها رايج بود دانستند، در خود تاريخ مشرق قديم فرضيات متهورانه كرده خواستند در هرقسمت چيزهاى تازه بگويند و از اين حقّ مورّخ، كه از اوضاع قرون بعد استنباطهائى راجع باوضاع قرون قبل ميكند، سوء استعمال كرده نتيجه‏هائى گرفتند كه اساس محكمى نداشت. چنين بود كتبى كه در اين زمان براى عامّه نوشته ميشد، چنين بود نيز مصنفات وين كلر «۱» و جلد سوّم كتابى كه (وين‏كلر) و (نى‏بور) نوشتند و معروف بتاريخ عالم است‏ «۲» نيز در همين اوان (وين كلر)، (ثيم مرمان) «۳» كتابهائى نوشتند و اطلاعاتى را، كه از خطوط ميخى و آثار قديمه بنى سام بدست آمده بود، جمع كرده، تبصره‏هاى مفيدى بر آن افزوده، كلياتى از تمام اين اطلاعات استنتاج كردند. اگر (وين كلر) در مصنفات ديگر خود تمام مندرجات تورية را تا داود نتيجه معتقدات بابلى راجع بآفتاب و ستاره‏ها ميدانست، در اين كتاب خود او با ثيم مرمان اساس مذهب عيسوى را هم از بابل استخراج كرد. در سر اين مسئله، يعنى ارتباط تورية با بابل مباحثات و مشاجرات زياد بعمل آمد، يكى از علل آن كتابى بود كه (دليچ) نوشت و كتاب مزبور بعنوان «بابل و تورية» معروف شد «۴». اين جريان، كه در اروپا معروف به «پان بابيلونيسم» بود، «۵» يعنى جريانى كه منشاء تمدّن، تمام عالم را از بابل ميدانست، طولى نكشيد و بر ضدّ آن جريان ديگرى شروع گرديد، ولى رويهمرفته جريان مذكور باعث شد كه در اروپا توجّه و علاقه مخصوصى نسبت بتاريخ مشرق قديم پديد آمد. جريانى كه بر ضدّ «پان بابيلونيسم» شروع گرديد نويسندگانى داشت مانند (ادوار مى‏ير). اين مصنف در كتاب معروف خود كه موسوم به «تاريخ قديم» است‏ «۶» باز براه احتياط و اسلوب صحيح برگشت و مخالف عقايد مصنفين مذكور، يا بطوريكه ميگويد، ضدّ «مكاشفات برلنى» گرديد «۷». مصنفى ديگر مانند (كوگلر)، كه در هيئت و نجوم بابل‏

______________________________
(۱)-

Winckler, Geschichte Babyloniens- Assyriens; Geschichte Israels.

(۲)-Weltgeschichte .

(۳)-Zimmermann .

(۴)-Babel und Bibel .

(۵)-Panbabylonisme .

(۶)-Geschichte des Altertums .

(۷)-Revelation de Berlin .

متخصص بود، نيز بر ضدّ عقايد طرفداران «پان بابيلونيسم» قيام كرده نشان داد كه تا قرن هشتم ميلادى هيئت بابل پايه علمى نداشت و بعد اشخاصى، مانند (گرسمان) عالم الهيات، (اون گناد) آسورشناس و (ران كه) مصرشناس، مسئله «بابل و تورية» را از سر گرفتند ولى با نظرى ديگر. توضيح آنكه بجاى قواعد و اصولى كه ثابت نشده بود، ترجمه صحيح و تطبيق و تحقيق شده متن تورية را منتشر و صورتها و اشكال زيادى بآن علاوه كردند، تا مردم و اشخاصى كه باين مسئله علاقه‏مندند، با خود متن صحيح و روشن مواجه گردند. اين كتاب‏ «۱» و كتب ديگر كه بر ضدّ جريان «پان بابيلونيسم» نوشته شد و بعضى را ذكر كرديم، ضربتى بود، كه بطرفداران اين رويه وارد آمد. بعد كوگلر باز كتابى نوشته ثابت كرد كه عقايد وين كلر از نظر علم هيئت و آسورشناسى مبنائى ندارد. يكى از مقالات او معروف است به «روى خرابه‏ هاى پان بابيلونيسم». بر اثر كتب مذكوره عمارت «پان بابيلونيسم» چنان خراب شد كه يكى از علماء تاريخ قديم گويد «سنگى روى سنگ باقى نماند» و كتابهائى بيرون آمد كه در آنها عجله و حرارت سابق ديگر ديده نميشود. مثلا كتاب كينگ‏ «۲» كه راجع بتاريخ سومر و اكد است و بزمان حمورابى منتهى ميگردد اين كتاب موافق مداركى نوشته شده كه بدست آمده و معلوم است. طبع جديد جلد اوّل كتاب مى‏ير كه موسوم به «تاريخ عهد قديم» است نيز مؤيّد اين جريان شد و، اگر از بعض مستثنيات صرف‏نظر كنيم، تاريخ مشرق قديم بمجرائى افتاده كه نسبت بسابق بمراتب بيشتر علمى و پايه آن بر مداركى است كه بدست آمده و همه ساله بر عده آن ميافزايد.

مختصرى كه از جريان خاورشناسى ذكر شد ما را باين نتيجه ميرساند:

بر فرض بى‏اساس بودن عقايد بعض علماء، كه بقول علماء ديگر از عجله و كمى مطالعه و حرارت بى‏جهت ناشى شده، باز اين مطلب مسلم است كه تاريخ مشرق قديم بقدرى روشن شده و كشفيات جديد باندازه‏اى دامنه آنرا وسعت داده، كه ميتوان بى‏ترديد گفت، تاريخ مزبور با آنچه در صد سال قبل بود زير و زبر گشته‏

______________________________
(۱)-

Altor ientalisehe Texte und Bilder Zum Alten Testamente.

(۲)-L .King .

و در عقيده‏اى، كه علماء تاريخ نسبت بملل مشرق قديم داشتند و پايه آن بر كتب مورّخين عهد قديم بود، تغييرات اساسى روى داده، ولى نيز بايد گفت كه اين انقلاب علمى، بقدرى كه شامل مصر و بابل و آسور گرديده، شامل ايران نشده، زيرا در ايران بيشتر بخواندن كتيبه ‏ها و تحقيق و تدقيق در آثاريكه روى زمين است پرداخته ‏اند و چه بسيار است امكنه تاريخى كه هنوز حفرّيات و كاوش هائى در آنجاها نشده، و حال اينكه اكثر موادّيكه بمصر و آسورشناسى كمك كرده از زير زمين بيرون آمده، مانند دفترخانه مصر و كتابخانه آسور و غيره كه در فوق بآنها اشاره شد، بنابراين نوشته‏ هاى مورّخين عهد قديم براى تاريخ قديم ايران هنوز سرچشمه‏ هاى مهم بشمار ميرود و، تا وقتى كه ما بحفريّات علمى و مرتب شروع نكنيم و در جاهائى، مانند همدان، استخر، تخت‏ جمشيد، پاسارگاد، محل شهر صد دروازه، باختر، سيستان و غيره، كاوشهائى بعمل نيايد بايد بواسطه فقدان وسائل ديگر در نوشته ‏هاى مورّخين قديم دقيق شويم، تا شايد از مقايسه نوشته هاى مذكور قسمتى از تاريكى‏ها برطرف شود، يا از نتيجه حفرّيات علمى در جاهاى ديگر مشرق قديم، باندازه‏اى كه دوره‏هائى از آن با دوره‏هاى ايران قديم مطابقت مى‏كند، استفاده كنيم. اين وسيله آخرى اگر چه كافى نيست، ولى چنان هم نيست كه در مواردى اطلاعات گرانبهائى ندهد، زيرا تجربه نشان ميدهد كه بعض كشفيات در مصر، بابل، آسور و غيره روشنائى‏هائى نيز بتاريخ ايران قديم افكنده. مؤلف در هرمورد كه باين نوع كشفيات برسد آنرا ذكر خواهد كرد، تا معلوم باشد كه چگونه يك سند تاريخى، كه ناگهان از زير خاك بيرون آمده، حكايت مطوّل مورّخى را از بيخ و بن تغيير داده، يا آنرا طورى تكذيب كرده كه براى احدى مجال ترديد نمانده. بنابر آنچه گفته شد ايران شناسى اگر چه نسبت بسابق ترقى كرده، ولى هنوز بترقيات مصر و آسورشناسى نرسيده و روزى خواهد آمد (شايد در آتيه نزديك) كه ايرانيان دوره‏هاى بعد بمراتب بهتر از نياكانشان تاريخ قديم وطنشان را خواهند دانست.

مجله تاریخ

پیچ اینستاگرام مجله تاریخ

منبع: تاریخ ایران (حسن پیرنیا)

لینک کوتاه : https://tarikh.site/?p=935
  • نویسنده : مجله تاریخ
  • ارسال توسط :
  • منبع : کتاب تاریخ ایران (حسن پیرنیا)
  • 1142 بازدید
  • بدون دیدگاه

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0