پس از كارهاى ريچ ببابل ديگر توّجهى نشد تا در ۱۸۵۲ دولت فرانسه هيئتى در تحت رياست (فرنل) و (اپپر) بدآنجا فرستاد و آثار زياد بدست آمد، ولى به اروپا نرسيد، چه در موقع حمل به دجله ريخت.
نوح (ع) سه پسر داشت: سام، حام و يافث. تمام مللى، كه ريشه لغات زبانشان ريشه لغات عبرى است، از شاخه بنى سام سفيدپوستها مي باشند، اينها عبارتاند از بابلی ها، آسوريها، فينيقىها، كنعانيان، آرامىها، كلدانيان، يهود بمعنى اعم (يعنى با بنى اسرائيل و غيره) و اعراب با آن قسمتى كه به حبشه رفته اند.
لازم است شم هاى از سال شمارى مشرق قديم گفته شود، چه در تاريخ قديم ايران همواره به سالهائى قبل از ميلاد مسيح اشاره ميشود و براى خواننده بالطبع اين سئوال پيش ميآيد، كه تاريخ وقايع را چگونه ضبط ميكردند و …
نـام زكـريـا در چـهار سوره از قرآن كريم ذكر شده كه به ترتيب عبارتند از سوره هاى آل عمران، انعام، مريم و انبيا. در سوره انعام فقط به ذكر نام آن حضرت، ولى در آن سه سوره ديگر، شمه اى از احوالات او نيز ذكر شده است.
در سوره آل عـمـران،داسـتـان كـفـالت آن حـضـرت از مريم دختر عمران و مادر عيسى ذكر شده است
حضرت لوط (ع) به ابراهيم ايمان آورد و همراه وى به فلسطين مهاجرت كرد. جمعى او را برادر زاده ابراهيم يعنى فرزند هارون بن تارخ مى دانند. نـام لوط در ۱۴ سوره از قرآن كريم ذكر شده كه در ۱۱ سوره از آن ها نام قوم او و بحث و گـفـت وگـوى آن حـضـرت بـا آن هـا نـيـز بـه اجـمـال و تـفـصـيـل آمـده اسـت.
در این زندگینامه سعی بر این شده است که بدون هیچ گونه نگاه متعصبانه، مروری مختصر بر زندگینامه امام حسِن (ع) سالار شهیدان داشته باشیم، امید است در این راه موفق بوده باشیم.
حـضـرت صـالح (ع) از قـوم ثمود بود و میان انها زندگی می کرد. قوم ثمود از فرزندان ثمود بن عامربن ارم بن سام بن نوح بودند، البته برخى هم نسبت ثمود را ثمود بن عاد بـن عـوص بـن ارم بـن سـام بن نوح ذكر كرده اند.
از جمله پيغمبران بزرگوارى كه در راه ترويج توحيد و خداپرستى رنج فراوانى كشيد و آزار بسيار ديد، نوح پيغمبر بود كه با وجود عمر طولانى و ساليان بسيارى كه ميان مـردم مـشـرك و كـافـر زيـسـت و مـجـاهـدت هـاى فـراوانـى كـه در راه تـبـليـغ ديـن الهـى متحمل شد، به جز چند تن انگشت شمار كسى بدو ايمان نياورد.
در این زندگینامه سعی بر این شده است که بدون هیچ گونه نگاه متعصبانه، مروری مختصر بر زندگینامه امام رضا (ع)، ابو الحسن ثانى داشته باشیم، امید است در این راه موفق بوده باشیم.
حضرت آدم و حوا (ع) به فرمان خداى سبحان با هم ازدواج كـرده و داراى فـرزند شدند. در تواريخ و احاديث، تعداد فرزندانى كه آدم از حوّا پـيـدا كـرد مـخـتـلف نـقـل شـده اسـت . بـرخـى آن هـا را چـهـل فـرزند در پاره اى از روايات صدنفر و برخى بيش از صدها فرزند ذكر كرده اند.
آريانها يكى از شعب مردمان هند و اروپائى اند. از حيث تحقيقاتى، كه راجع به مردمان هند و اروپائى می شود، شعبه آريانى شعبه اولى است، زيرا آثار تاريخى و ادبى آنها از قرن چهاردهم ق. م شروع شده، و حال آنكه آثار ادبى يونانى و ايطاليائى بالنسبه جوانتر و آثار ادبى پنج شعبه ديگر نسبت به آثار يونانى و ايطاليائى تازه تر است.
در عهد قديم عيلام اطلاق ميشد به مملكتى، كه از اين ولايات تركيب يافته بود: خوزستان، لرستان، پشتكوه، كوه هاى بختيارى. حدود اين مملكت از طرف مغرب دجله بود، از طرف مشرق قسمتى از پارس، از سمت شمال، راهى كه از بابل به همدان ميرفت و از سمت جنوب خليج پارس تا بوشهر.
آسورى ها مردمى بودند از نژاد سامى، كه با مردمان سامى نژاد ديگر در بابل زندگانى ميكردند. در ازمنه بعد آسورى ها مهاجرت كرده، به قسمت وسطاى رود دجله و كوهستانهاى مجاور رفته، در آنجا دولت كوچكى ساختند، كه موسوم به آسور شد. اين اسم از اسم ربّ النوعى است، كه پرستش ميكردند و (آسور) نام داشت.
نـسـب ادريـس بـه چـهـار واسـطـه به شيث مى رسد. از ابن اسحاق نقل شده كه ادريس ۳۰۸ سال از عمر آدم ابوالبشر را درك كرد و ابن اثير گفته كه ۳۸۶ سال از عمر ادريس گذشته بود كه حضرت آدم از دنيا رفت.
نـام عـبـرى آن حـضـر خـنـوخ و تـرجـمـه عـربـى اش اخـنـوخ اسـت.
نـسـب ادريـس بـه چـهـار واسـطـه به شيث مى رسد. از ابن اسحاق نقل شده كه ادريس ۳۰۸ سال از عمر آدم ابوالبشر را درك كرد و ابن اثير گفته كه ۳۸۶ سال از عمر ادريس گذشته بود كه حضرت آدم از دنيا رفت.
نـام عـبـرى آن حـضـر خـنـوخ و تـرجـمـه عـربـى اش اخـنـوخ اسـت.
علماء زمين شناسى را عقيده اين است، شكل جغرافيائى فلات ايران كه در اعصار معرفت الارضى كره ما صورتى داشته غير از آنچه اكنون دارد، يعنى درياها و برّها شكلى ديگر داشته اند و آب و هوا هم طورى ديگر بوده، مثلا آب و هواى اروپا گرمتر از آن بوده، كه اكنون احساس ميشود، زيرا حيواناتى در قارّه مزبور می زيسته اند.
آدم (ع) پـس از حـدود هـزار سـال از جـهـان بـرفـت و شـيـث را وصـىّ خـود گـردانـيـد. شـيـث پـس از كه با آن ها مردم زمان خود را كه همگى از نوه ها و نواده هاى آدم بودند، بـه ۹۱۲ سـال از دنـيا رفت و خداى تعالى پنجاه صحيفه بدو داده بود.
نـام حضرت یعقوب (ع) در قـرآن كـريـم، بـه جـز در داسـتـان ابـراهـيـم خليل، بيشتر در سوره يوسف و ضمن سرگذشت آن حضرت ذكر شده و به طور جداگانه از يـعقوب كمتر يادشده است، به ويژه از داستان ازدواج او با دختران لابان وغيره كه در تـواريـخ به اجمال و تفصيل نقل شده، ذكرى به ميان نيامده است.
اسنادى كه تاريخ را بر آن مبتنى مي دارند از چهار قسم خارج نيست: ۱- نوشته هاى اشخاص معاصر، كتيبه ها، مسكوكات، سالنامه ها و خاطره ها. ۲- آثار عتيقه. ۳- نوشته هاى اشخاص غير معاصر. ۴- نتيجه تحقيقات باستان شناسان در نژاد، مذهب، زبان، صنايع، حرف و آنچه درجه تمدّن قومى را نشان ميدهد.
فهرستی از اسامی کسانی که در واقعه ی عاشورا نقش آفرینی کرده و در قتل فرزند نوه ی رسول الله (ص) دخیل بودند به همراه درج سرانجام و چگونگی مرگ آن ملعونین که من الازل والی الابد مورد لعن و نفرین پیروان و محبین رسول الله (ص) و خلفای راستینش واقع هستند .
در این زندگینامه سعی بر این شده است که بدون هیچ گونه نگاه متعصبانه، مروری مختصر بر زندگینامه امام عصر (ع)، قائم منتظر داشته باشیم، امید است در این راه موفق بوده باشیم.
در این زندگینامه سعی بر این شده است که بدون هیچ گونه نگاه متعصبانه، مروری مختصر بر زندگینامه امام حسن عسكرى (ع)، ابن الرضا داشته باشیم، امید است در این راه موفق بوده باشیم.
در این زندگینامه سعی بر این شده است که بدون هیچ گونه نگاه متعصبانه، مروری مختصر بر زندگینامه امام هادی (ع)، ابو الحسن ثالث داشته باشیم، امید است در این راه موفق بوده باشیم.
تاريخ آريانهاى ايرانى بچهار قسمت تقسيم ميشود: عهد قديم، كه از آخر قرن هشتم ق. م شروع شده در نيمه قرن هفتم ميلادى خاتمه می يابد. عهد متوسط، كه از نيمه قرن اوّل هجرى تا بدو سلطنت صفويّه امتداد يافته. عهد سوّم، از دوره صفوّيه تا آغاز مشروطيّت ايران امتداد مى يابد. عهد چهارم، از ابتداى مشروطيّت تاكنون.
آريانها يكى از شعب مردمان هند و اروپائى اند. از حيث تحقيقاتى، كه راجع به مردمان هند و اروپائى می شود، شعبه آريانى شعبه اولى است، زيرا آثار تاريخى و ادبى آنها از قرن چهاردهم ق. م شروع شده، و حال آنكه آثار ادبى يونانى و ايطاليائى بالنسبه جوانتر و آثار ادبى پنج شعبه ديگر نسبت به آثار يونانى و ايطاليائى تازه تر است.
علماء زمين شناسى را عقيده اين است، شكل جغرافيائى فلات ايران كه در اعصار معرفت الارضى كره ما صورتى داشته غير از آنچه اكنون دارد، يعنى درياها و برّها شكلى ديگر داشته اند و آب و هوا هم طورى ديگر بوده، مثلا آب و هواى اروپا گرمتر از آن بوده، كه اكنون احساس ميشود، زيرا حيواناتى در قارّه مزبور می زيسته اند.