نـام حضرت یعقوب (ع) در قـرآن كـريـم، بـه جـز در داسـتـان ابـراهـيـم خليل، بيشتر در سوره يوسف و ضمن سرگذشت آن حضرت ذكر شده و به طور جداگانه از يـعقوب كمتر يادشده است، به ويژه از داستان ازدواج او با دختران لابان وغيره كه در تـواريـخ به اجمال و تفصيل نقل شده، ذكرى به ميان نيامده است.
حضرت لوط (ع) به ابراهيم ايمان آورد و همراه وى به فلسطين مهاجرت كرد. جمعى او را برادر زاده ابراهيم يعنى فرزند هارون بن تارخ مى دانند. نـام لوط در ۱۴ سوره از قرآن كريم ذكر شده كه در ۱۱ سوره از آن ها نام قوم او و بحث و گـفـت وگـوى آن حـضـرت بـا آن هـا نـيـز بـه اجـمـال و تـفـصـيـل آمـده اسـت.
خـداونـد، حضرت ابراهیم (ع) را با القابى چون حنيف، مسلم، حليم، اوّاه، منيب و صديق ياد كـرده و يـا او را با اوصافى چون شاكر و سپاس گزار نعمت هاى خدا، قانت و مطيع خالق تـوانـا، داراى قـلب سـليـم، عـامـل و فـرمـان بـردار كـامـل دسـتـورهـاى آفـريـدگـار حـكـيـم، بـنده مؤ من و … نام برده و وى را ستوده است.
قبل از كشف منابع جديده كار باستان شناسان منحصر بود باينكه اطلاعاتى از سرچشمه هاى قديم و تورية بدست آورده تفسير كنند، يعنى كار اينها بى شباهت نبود به شخصى كه در جائى ايستاده قدم برميدارد و ميگذارد.
لازم است شم هاى از سال شمارى مشرق قديم گفته شود، چه در تاريخ قديم ايران همواره به سالهائى قبل از ميلاد مسيح اشاره ميشود و براى خواننده بالطبع اين سئوال پيش ميآيد، كه تاريخ وقايع را چگونه ضبط ميكردند و …