آريانها يكى از شعب مردمان هند و اروپائى اند. از حيث تحقيقاتى، كه راجع به مردمان هند و اروپائى می شود، شعبه آريانى شعبه اولى است، زيرا آثار تاريخى و ادبى آنها از قرن چهاردهم ق. م شروع شده، و حال آنكه آثار ادبى يونانى و ايطاليائى بالنسبه جوانتر و آثار ادبى پنج شعبه ديگر نسبت به آثار يونانى و ايطاليائى تازه تر است.
اين مردمان از زمان بسيار قديم، كه معلوم نيست از كى شروع شده، در مملكتى، كه بعدها موسوم به كلده شد، سكنى داشتند. بطور قطع نميتوان حدود مملكت سومر و اكد را معين كرد، همينقدر معلوم است كه اور، اوروك يا راخ، نيپپور از شهرهاى نامى سومر بودند و سيپپار، كيش، بابل از شهرهاى مهم اكد.
مصر هميشه بيش از ممالك ديگر مشرق قديم توجه اروپائيان را بخود جلب ميكرد. خبرى هست كه روميهاى قديم هم به مصرشناسى توجه داشتند و اشخاصى بودند مانند آممينمارسلن و غيره كه خطوط مصرى را بی غلط مي خواندند.
خواندن خطوط ميخى پارسى مشكل تر از خطوط مصرى قديم بود، چه ترجمه يونانى در كتيبه هاى ايرانى وجود نداشت. باوجوداين باستان شناسان اروپائى با زحمات طاقت فرسا به خواندن آن نيز موفّق شدند. شرح پيشرفت هاى آنها چنين است …
مملكتى كه از اوايل قرن ششم قبل از ميلاد به بعد موسوم به ارمنستان شد قبل از آن موسوم به دولت وان يا آرارات بود. اين مملكت تمدن آسور و بابلى داشت. كنجكاوى راجع به كتيبه هائى كه در اينجا كشف ميشد از ۱۸۴۰ ميلادى شروع گرديد.
در ميان اسناد منبع جديد در درجه اوّل اهميت اسنادى است كه فلّاحين مصر در محلى موسوم به (تلّ العامرنه) يافته اند. اين نوشته ها از دفترخانه دولتى مصر قديم است، كه از (تب) پايتخت مصر به اينجا نقل شده …
تپه هائى كه در صفحات مجاور فرات و دجله واقع است از ديرگاه توجه سياحان و مسافرين را بخود جلب ميكرد و حدس مي زدند كه بايد زير اين تپه ها خرابه ها و آثار شهرهاى قديم باشد. در اواخر قرن هيجدهم، بشام نماينده پاپ در كلده …
پس از كارهاى ريچ ببابل ديگر توّجهى نشد تا در ۱۸۵۲ دولت فرانسه هيئتى در تحت رياست (فرنل) و (اپپر) بدآنجا فرستاد و آثار زياد بدست آمد، ولى به اروپا نرسيد، چه در موقع حمل به دجله ريخت.
در ۱۸۴۰- ۱۸۴۱ (فلاندن) و (كست) بطور كلى نقشه تخت جمشيد را ترسيم و ضمنا حجارىهاى جالب توجهى كشف كردند. از آثار معلوم شد كه طالار بزرگ (اپهدان) كجا و چگونه بوده.