به نام خدا
تاريخ از زمانى شروع ميشود، كه شهادتهاى كتبى و تاريخى راجع بوقايع و حوادث آن زمان بدست آمده. اعصار و دهورى، كه قبل از آن گذشته ازمنه قبل از تاريخ بشمار ميرود. علماء معرفت الارض يا زمينشناسى «۱» و نيز علماء آثار عتيقه هنوز موفق نشدهاند مدت ازمنه پيش از تاريخ را، ولو تقريبى هم كه باشد، معين كنند. هرچند بعض علماء فن مبنىبر قياس يا بر مداركى ناقص اين مدت را صدها ميليون سال يا بيشتر تخمين و عقايدى ذكر كردهاند، كه مورد اعتماد نيست، باوجوداين براى اينكه بنمائيم، كه چه تفاوتهاى زياد بين عقايد مذكوره است، يكى دو عقيده را ذكر ميكنيم. هكل «۲» حيوانشناس معروف گويد: «اگر من مدت اعصارى را، كه از ابتداى پديدآمدن گياه يا جاندارى در روى زمين تا زمان ما گذشته، ۲۵ ميليون يا صد و يا هزار و چهار صد ميليون سال بدانم، براى تصوّرات من فرقى ندارد و براى اكثر مردم نيز همين نتيجه حاصل است». گلد شميدت «۳» عالم ديگر را عقيده آن است، كه از زمان پديدآمدن نبات يا حيوان در سرزمينها لااقل يك ميليارد و چهار صد ميليون سال گذشته
______________________________
(۱)- زمينشناسى بمعنى اعم علمى است، كه از تاريخ كره ما بحث ميكند، يعنى از تحوّلات و تغييراتى كه در كره ما روى داده، خواه راجع بجمادات باشد و خواه بانچه كه روى زمين ميرويد يا زندگانى ميكند.
(۲)-Haeckel .
(۳)-Goldsehmidt .
بعض علماء زمينشناس اخيرا امتداد اعصار معرفت الارضى را صد ميليون سال تخمين و آنرا به پنج قسمت تقسيم كردهاند: ۱- مرحله ابتدائى «۱» پنجاه و دو ميليون سال.
۲- عصر اوّل «۲» سى و چهار ميليون. ۳- عصر دوّم «۳» يازده ميليون. ۴- عصر سوم «۴» سه ميليون. ۵- عصر چهارم «۵» كه زمان ما جزء آن است، پانصد هزار سال.
عدهاى از علماء مانند مرتيلّه «۶» طول عصر چهارم را از ۲۳۰ تا ۲۴۰ هزار سال ميدانند.
كلية عقايد در باب مدت ازمنه پيش از تاريخ بسيار مشتّت است و تقريبا هرعالم فن عقيدهاى دارد. راجع بانسان بعضى را عقيده اين است، كه در عصر چهارم معرفت الارضى بوجود آمده، برخى بالاتر رفته پديدآمدن او را بعصر سوم مربوط ميدارند. عدهاى گويند، هرزمان كه حيوان پستاندار توانسته روى زمين زندگانى كند، انسانهم در همان زمان بوجود آمده. مفسّرين تورية، چنانكه معلوم است، خلقت عالم را بهفت هزار سال قبل معطوف ميداشتند، بعد اين زمان را بواسطه اكتشافات علمى همواره پيش بردند و حالا بعض علماء فن باين عقيدهاند، كه بشر قبل از عصر چهارم معرفت الارضى، يا تقريبا دو ميليون سال قبل، بوجود آمده.
مراحلى را كه بشر پيموده، بنابر استخوانها و ابزار كار و حربه و غيره، كه از زير زمين يا از درون غارها بدست آمده، بچهار عهد تقسيم ميكنند:
اوّل- عهد احوال ابتدائى «۷». بشر بعقيده علماء فن در اين مرحله فقط از حيث قواى عقلى از حيوان برتر بوده، هيچگونه صنايعى نداشته و آتش را هم در اين مرحله هنوز كشف نكرده بود. از اين عهد آثارى در دست نيست جز اسكلتها و جمجمه بشر ابتدائى.
دوّم- عهد حجر، كه بعقيده بعضى تقريبا از پنجاه هزار سال قبل از ميلاد مسيح شروع شده (برخى تا يكصد هزار سال بالا ميروند). اين عهد را بچند قسمت تقسيم كردهاند: ۱- احوال سنگ نتراشيده «۸». در اين عهد انسان بصنعت پرداخته
______________________________
(۱)-Archeozoique )primordial( .
(۲)-Paleozoique )primaire( .
(۳)-Mesozoique )secondaire( .
(۴)-Cenozoique )tertiaire( .
(۵)-Anthropozoique )quartenaire( .
(۶)-Mortillet .
(۷)-Etat primordial .
(۸)-Eolithique .
و سنگ را بىاينكه تراشيده باشد براى ساختن ابزار و حربه و ساير چيزها بكار برده. تصوّر ميكنند كه تبر يكى از اوّلين ابزار كار يا اسلحه بود. بعضى منكر اين عهدند و گويند اسباب و آلاتى را كه بدين عهد نسبت ميدهند سنگهاى يك پارچه بىشكل ميباشد و چنين سنگها تقريبا بالتمام از عصر سوّم معرفت الارضى است.
۲- احوال سنگ تراشيده. «۱» در اين احوال انسان سنگ را تراشيده شكل و صورت مخصوصى بآن داد، بطوريكه غالبا اشكال و صور با احتياجات او موافقت داشت. عدّهاى ساختن تبر را باين مرحله منسوب ميدارند. در اين عهد بشر دو اختراع مهم كرد: يكى افروختن آتش كه تمام ترقيات بشر از پرتو وجود آن است و ديگرى تراش دادن سنگ چخماق و ساختن حربه از آن. در اين احوال در صور و اشگال ابزار و حربه تغييرات مهمى روى داد، بر عدّه آلات و ادوات افزود و مخصوصا تراش كردن سنگ چخماق بحدّ كمال رسيد ولى از فلز هنوز خبرى نبود. ۳- احوال سنگ صيقلى. «۲» در اين مرحله انسان توانست سنگ را صيقل و آنرا صاف و براق كند. اين عهد را بعضى بدو قسمت تقسيم كردهاند:
۱- ازمنهاى كه انسان سنگ را صيقل ميكرد. ب- زمانهائى كه سنگ را سوراخ كرده دستهاى از آن ميگذرانيد. بعض علماء عقيده دارند كه احوال سنگ صيقلى هيچگاه نبوده زيرا سنگ صيقلى ممكن نبود بىفلز وجود داشته باشد و بنابراين احوال سنگ صيقلى را در صنعت جزو عهد فلز ميدانند ولى اين عقيده را اكثريت نپذيرفته. ابتداى عهد صيقلى را تقريبا در حدود ده هزار سال قبل از ميلاد قرار ميدهند.
سوّم- بعد از عهد حجر عهد فلز ميآيد و تقريبا از هفت هزار سال قبل از ميلاد شروع ميشود. در اين عهد انسان سنگهاى معدنى را آب كرده از آن فلز بدست آورد. اين عهد را هم بسه قسمت تقسيم كردهاند: ۱- دوره مس. ب- دوره مفرغ (يعنى ممزوج مس با قلع يا روى). ج- دوره آهن. دوره اوّلى در حوالى هفت هزار
______________________________
(۱)-.Paleolithique
(۲)-Neolithique .
سال قبل از ميلاد شروع شده، دوّمى تقريبا در شش و سوّمى در سه هزار سال قبل از ميلاد. بعض علماء يك قسمت هم بر اين قسمتها افزوده و دوره چهارم را دوره زغالسنگ ناميده زمان ما را جزو آن ميدانند. كشف مس و طلا زودتر صورت گرفت زيرا اين دو فلز غالبا در طبيعت بطور خالص يافت ميشود. انسان هم در ابتداء بوجود همين دو فلز پى برد و استخراج فلز از سنگ بعدها ميسر گرديد. در ابتداى عهد فلز تراشيدن و صيقل كردن سنگ دوام داشت و فلز را براى ساختن آلات و ابزار با سنگ توأما بكار ميبردند زيرا دوام مس كمتر از سنگ بود. بعد كه مس را با قلع امتزاج داده مفرغ بدست آوردند اين اختراع باعث پيشرفت زياد در صنعت گرديد ولى جاى سنگ تراشيده و صيقلى را نگرفت و فقط از اهميت سنگ وقتى كاست كه آهن بدست آمد.
اين است تقسيمات اعصار و عهود و ازمنه پيش از تاريخ و چون تاريخ بشر تا شش هزار سال قبل از ميلاد صعود ميكند، زيرا بعض مورّخين تاريخ مصر را تقريبا تا اين زمان بالا ميبرند، پس اگر اينمدّت را براى بشر كنونى (نه براى هرملتى جداگانه) درنظر گيريم، عهد مفرغ و آهن جزو ازمنه تاريخى است.
اين نكته را هم بايد درنظر داشت كه تمام ملل روى زمين مرتبا از اين مراحل نگذشتهاند و براى بعضى انحرافهائى روى داده كه راجع بچگونگى و شرح احوال عهد يا دورهايست و نيز معلوم است كه تغيير احوال و داخل شدن در مرحلهاى از مراحل صنايع براى تمام ملل در يك زمان روى نداده و اكنون هم در اقيانوسيه يا افريقا مردمانى هستند كه اگر روابط بينالمللى كنونى نبود، يقينا در احوال عهد حجر زندگانى ميكردند. چيزيكه در همه جا يكى است نتيجه ترقى ميباشد، يعنى نتيجه ترقى و تكامل همهجا همان بود بىاينكه طول مدّت تحوّلات و گذشتن از مرحلهاى بمرحله ديگر همان باشد.
مجله تاریخ
پیچ اینستاگرام مجله تاریخ
منبع: تاریخ ایران (حسن پیرنیا)