به نام خدا
چـنـان كـه در فـصـل پـيـش گـفـتـه شـد، آدم (ع ) پـس از حـدود هـزار سـال از جـهـان بـرفـت و شـيـث را وصـىّ خـود گـردانـيـد. قابيل كه از اين موضوع مطلع شد، نزد شيث آمده . او را تهديد كرد و گفت : سبب اين كه من برادرت هابيل را كشتم ، همين بود كه او مقام وصايت پدر را داشت و براى آن كه فرزندان او به بچه هاى من در آينده فخرفروشى نكنند، من او را كشتم . اكنون تو نيز اگر جايى اظهار كنى كه مقام وصايت پدر به تو رسيده ، تو را نيز خواهم كشت .
و همان گونه كه ابن اثير و طبرى نقل كرده اند و در احاديث نيز آمده ، خود آدم نيز به شيث سـفـارش كـرد كـه عـِلم خـود و مـقـام وصـايـت را كـه پـدر بـدو داده بـود از قـابـيل پنهان دارد مبادا همان گونه كه او به هابيل حسد برد، به وى نيز حسد برده و در صدد قتل او برآيد.
بـه هـمين دليل شيث پيوسته در حال ترس و تقيّه به سر مى برد. چنان كه گفته انـد: شـيـث پـس از كه با آن ها مردم زمان خود را كه همگى از نوه ها و نواده هاى آدم بودند، بـه ۹۱۲ سـال از دنـيا رفت و خداى تعالى پنجاه صحيفه بدو داده بود كه با آن ها مردم زمان خود را كه همگى از نوه ها و نواده هاى آدم بودند، به خداى يگانه دعوت كند. مسعودى گـفـتـه اسـت كـه بـيـسـت و نـه صـحـيـفـه بـر شـيـث نـازل شـد كـه در آن هـا تهليل و تسبيح بود.
اوصياى پس از وى تا ادريس
پس از شيث ، فرزندش اَنوش – كه او را ريسان نيز ناميده اند – وصى او گرديد. بعد از وى پسرش قينان و پس از او مهلائيل يا حليث و بعد فرزندش يارد – كه بعضى يرد نيز ذكر كرده اند – يا غنميشا به اين مقام رسيدند و يارد پدر ادريس پيغمبر است .
عـمـر هـر يـك از ايـشـان را بـه اخـتـلاف بـيـن هـشـتـصـد تـا هـزار سـال نـوشـتـه انـد. چـنـان چـه عـمـر انـوش را ۹۰۵ يـا ۹۶۵ سـال ذكـر كـرده انـد. در نـام هاى آن ها نيز اختلاف است كه ما معروف ترين آن ها را انتخاب كرديم.
مجله تاریخ
پیچ اینستاگرام مجله تاریخ
منبع: تاريخ انبياء (سيد هاشم رسولى محلاتى)