به نام خدا
آريانها شعبه اوّل از شاخه بزرگ مردمان هند و اروپائىاند و، چون جداگانه ذكرى از اينها و مردمان هند و اروپائى خواهد شد، در اينجا بچند كلمه اكتفا ميكنيم. موطن اصلى آريانها محققا معلوم نيست كجا بوده و نيز صحيحا نميدانيم از چه راههائى مهاجرت كرده به هند و آسياى غربى وارد شدهاند. اين ملل در تاريخ مشرق قديم داراى اهميتاند، زيرا، چنانكه در جاى خود بيايد، اينها اثراتى بزرگ از خود در تاريخ مشرق قديم گذاردند و دولت هخامنشى تمام مشرق قديم را جمع كرده دولت واحد مشكّلى از آن تأسيس كرد. راجع بتمدّن آريانهائى كه به آسياى غربى آمدهاند از جهت فقدان آثار و اسناد نميتوان اطلاعات زياد داد، ولى اين مطلب مسلم است كه ماديها و پارسيها در تحت نفوذ تمدّن بابل و آسورى و عيلامى درآمده چيزهاى زياد از آنها اقتباس كردند. اما اينكه كى آريانها از تاريكى اعصار قبل از تاريخ بيرون آمده پا بصحنه تاريخ گذاشتند، عقايد مختلف است، چه حل اين مسئله ملازم است با تعيين زمانى، كه آريانها در آسياى غربى برقرار شدند، و خود اينمطلب روشن نيست.
بعضى آمدن آريانها را به آسياى غربى بقرن ۱۴ ق- م، و برخى به دو هزار سال قبل از ميلاد مربوط ميدارند. اثار و قرائن ميرساند كه آريانها يك دفعه بآسياى غربى نريخته اند، بلكه اقوام آريانى جدا جدا در مدّت قرون عديده از راههاى مختلف بمشرق قديم گذشتهاند، زيرا از آثار چنين استنباط ميشود كه در قرن ۱۷ قبل از ميلاد عناصر آريانى در آسياى صغير و سوريه بوده. (هممل) «۱» و (ادوار مىير) «۲» عقيده دارند كه اسامى بعض امراء قسمت جنوبى فلسطين، چنانكه در اسناد (تلّ العامرنه) ديده ميشود، صورت آريانى دارد، بعضى تصوّر مىكردند در ميان كاسّيها هم، كه بابل را تسخير و تقريبا ششصد سال در آنجا سلطنت كردند (۱۷۶۰- ۱۱۸۵ ق. م) عناصر آريانى بوده ولى اين نظر حالا تقريبا از بين رفته. وينكلر كه در سال ۱۹۰۶ م.
حفريّاتى در بوغاز گيى پايتخت قديم هيتها كرد اسنادى در دفتر راكد هيتها يافت كه راجع بقوم (ميتانّى) ميباشد (اين قوم چنانكه ذكر شد در قسمت شمالى بين النهرين ميزيست). از اين اسناد معلوم شد كه رؤساء ميتانّيها بخدايان آريانهاى هندى (ايندر، وارون، ناساتىى، ميثر) قسم ياد كردهاند، از اينجا (ادوار مىير) استنباط كرد كه نجباء يا رؤساى ميتانّى آريانى بودهاند و ظهور آريانها در تاريخ از همين زمان است (بين قرن ۱۴ و ۲۰ ق. م). بعدها (در سال ۱۹۱۹ م.) باين عقيده شدند كه در كتيبه بوغازگيى جمعا هشت زبان پيدا شده و نه عشر كتيبهها بزبانى است كه هرچند هند و اروپائى ميباشد، ولى با زبانهاى ديگر مخلوط شده «۳». بهرحال امروز در اين مسئله كه آريانها كى و از چه راه بهند و ايران آمدهاند عقايد مختلف است. هممل حركت طوائف سكائى را در شمال درياى خزر و نيز اروپاى شرقى از نهضت آريانى بشمار آورده «۴» اهميت بآن ميدهد، چه بعقيده عالم مزبور حركت طوائف سكائى در حركت كيمريها «۵» و طوائف
______________________________
(۱)-Hommel .
(۲)-Ednard Meyer .
(۳)- تورايف- تاريخ مشرق قديم.
(۴)- سكاها را يونانيها (سكيث) ميناميدند و (سيت) فرانسوى شده (سكيث) است، ولى چون ايرانيهاى قديم، چنانكه از كتيبههاى داريوش ديده ميشود، اينها را سك و سكا ميناميدند و بعض جغرافيون قديم سكاهائى را كه در حدود ايران شمال شرقى ميزيستهاند ساك (Sakes -Saees( ناميدهاند، ما هم اين اسم را اختيار كردهايم، سكا بهتر از سك است زيرا وجه اشتباه با سگ ندارد.
(۵)-Cimmeriens كيّمريها آريانى بودند، پائينتر ذكرى از آنها خواهد شد.
دريائى بطرف آسياى غربى بىنفوذ نبوده و، چنانكه معلوم است، اين تاختوتازها تغييرى در سكنه آسياى صغير و صفحات مجاور آن داده. شايد همين پديدآمدن عنصر آريانى در ميان هيتها باعث شده كه يونانيها چيزهائى راجع به سكاها گفتهاند، مانند جنگ (سزستريس) فرعون مصر با آنها، يعنى طرف مصريها هيتها بودهاند، ولى يونانيها بواسطه بودن عناصر سكائى در ميان آنها سكاها را طرف دانستهاند.
مجله تاریخ
پیچ اینستاگرام مجله تاریخ
منبع: تاریخ ایران (حسن پیرنیا)